پایه هشتمحل تمرین هشتم فارسی

جواب تمرین فارسی هشتم-فصل آزاد،درس پنجم:آیت اللّه بهجت

فارسی هشتم ، صفحه ی ۴۴

آیت اللّه بهجت 

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان می‌فرماید: در دیداری که با رهبر انقلاب اسلامی از منزل آیت الله بهجت داشتند ایشان خواب خود را برای رهبر انقلاب نقل کردند وفرمودند، خواب دیدم در مجلسی حضرت امام زمان عج و علمای برجسته حضور داشتند که شما وارد شدید .حضرت بقیه اللّه شما را به کنار خود دعوت کردند .شما تواضع کردید ، خواستار شدید که در پایین مجلس بنشینید. حضرت امام زمان عجل الله شما را به دست راست خود فرا خواندند و در کنار حضرت نشستید . حجت الاسلام و المسلمین قدسی می گوید روزی به حاج آقا بهجت عرض کردم یکی از طلاب خواب دیده اند در مکان مقدسی مشغول نماز است وقتی به سجده می رود همه ی سنگ ریزه ها با او تسبیح می گویند. آیت اللّه فرمود:اگر انسان کامل شود این را در بیداری  مشاهده می کند . این یک پیام الهی است.

[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

فارسی هشتم ، صفحه ی ۴۵

خود ارزیابی 

۱.چه کسی خواب رهبر معظم را دیده بود ؟

جواب۱: آیت اللّه بهجت

۲.آیت الله بهجت چه خوابی دیده بودند؟

جواب۲:ایشان خواب خود را برای رهبر انقلاب نقل کردند وفرمودند، خواب دیدم در مجلسی حضرت امام زمان عج و علمای برجسته حضور داشتند که شما وارد شدید .حضرت بقیه اللّه شما را به کنار خود دعوت کردند .شما تواضع کردید ، خواستار شدید که در پایین مجلس بنشینید. حضرت امام زمان عجل الله شما را به دست راست خود فرا خواندند و در کنار حضرت نشستید .

۳.چه کسی برای حاج آقا بهجت خواب طلاب را تعریف کرد؟

جواب۳:حجت الاسلام قدسی

۴.در خواب آیت الله بهجت کدام امام حضور داشتند؟

جواب ۴: امام زمان عج

دانش زبانی

تمثیل

تمثیل کلامی است که ضرب المثلی را در بردارد و یا خود ضرب المثل است. ارزش آن در جلب توجه شنونده و یا خواننده گاه بیشتر از چندین بیت یا چندین صفحه مقاله است.

تو نیکی می کن و در دجله انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز

فعالیت های نوشتاری 

۱.دربیت زیر چه آرایه ای به کار رفته است ؟ در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

جواب۱: تمثیل

۲. نقش کلمات جمله ی زیر را بیابید.

“ایران سرزمینی بزرگ ، عزیز وشکوهمند است.”

جواب:

ایران سرزمینی =  گروه نهادی ( ایران=وابسته پیشین و سرزمین=هسته)

بزرگ =مسند

عزیز = مسند

شکوهمند = مسند

است = فعل اسنادی

[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

فارسی هشتم ، صفحه ی ۴۶

حکایت

مردی زیر باران از دهکده کوچکی می گذشت .خانه ای دید که داشت می سوخت و مردی را دید که وسط شعله ها در اتاق نشیمن نشسته بود. مسافر فریاد میزد پس چرا بیرون نمیای؟؟ مرد گفت آخر بیرون باران می آید مادرم همیشه میگفت اگر زیر باران بروی سینه پهلو می کنی! خردمند کسی است که وقتی مجبور شود بتواند محلش را ترک کند.

شعرخوانی 

سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت 

به رقص درآیی

قصه عشق ، انسان بودن ماست

اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست

سرت را بالا بگیر و لبخند بزن

“فهمیدن “کار هر آدمی نیست…

احمد شاملو

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
error: Content is protected !!